اى نسیم سحر آرامگه یار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عیار كجاست
هرسر موى مرا با تو هزارانكاراست
ماكجاییم و ملامتگر بى كار كجاست
ساقى و مطرب و مى،جمله مهیاستولی
عیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست
همه هستى ام را كه ذره اى از لطف بى نهایت اوست، خاك قدمت كردم، شاید بیایى و نفسى بر این خاك تیره ، پاى عنایت گذارى. آنگاه است كه چشمان همیشه منتظر نرگس، توتیایى خواهد یافت كه جهانى را تواند روشنى بخشد و قافله هستى را راه نماید.
اى مهربانترین! ببین كه از اشك، سرشارم؛ ببین كه مرغ دلم در آسمان آرزوها چگونه بال و پر مى زند؛ ببین كه دستان نیازمند، جز در آستان تو اجابت را نمى یابد. پس بیا و شب هاى تنهایى دلم را كه در هر گوشه آن هزار یلدا خفته است، ستاره باران كن.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تازه های مناجاتهاواشعارمعنوی ، ،
برچسبها: